تیتر یک شماره 600
چرا در این ایام از ظرفیت سیدمحمد خاتمی استفاده نمیکنیم؟
مجید انصاری: اگر ما به صحنههای شکوهمند عملیات آزادسازی خرمشهر نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که همان علاقه، شور و نشاط در سال 76 البته در صحنه سیاسی و انتخاباتی وجود داشت.
پایگاه خبری جماران: کودکانی که دوم خرداد سال 76 به دنیا آمدند امروز 22 سال دارند و قاعدتاً باید در آستانه گرفتن مدرک لیسانس خود باشند. آنها هم جوانند و هم به اندازه خود تجربه کسب کردهاند. اصلاحطلبی نیز چنین است. مجید انصاری، فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به دستاوردهای دوران اصلاحات معتقد است اگر از ظرفیت جریان اصلاحطلب در کنار دیگر جریانهای سیاسی استفاده شود میتوانیم کشور را از مرحله سخت کنونی عبور دهیم. او معتقد است: اگر هر جای دیگری از جهان ظرفیتی مثل سیدمحمد خاتمی را داشتند در این شرایط حساس از او نهایت استفاده را میکردند.
در ادامه متن گفت و گوی جماران با مجید انصاری را میخوانید:
دوم خرداد چه اهمیت و جایگاهی در فضای سیاسی کشور داشته و دارد؟
بیتردید دوم خرداد نقطه عطفی در تاریخ سیاسی کشور بود و آثار گسترده داخلی و بینالمللی آن فراتر از یک انتخابات است. هرچند که این انتخابات و حادثه بزرگ در بستر انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت اما شرایط خاص، نحوه برگزاری و گفتمان آن از یک انتخابات ریاست فراتر بود.
حادثه دوم خرداد در داخل کشور موجب تقویت انسجام ملی و در عرصه بینالمللی موجب تقویت جایگاه ایران شد. تا دوم خرداد سال 76 رسانههای بیگانه در مورد ایران با تبلیغات مسمومی سعی میکردند فضای سیاسی ایران را فضایی بسته ترسیم، و القا کنند که در ایران آزادی سیاسی نیست. در تبلیغات آنها شکلگیری قدرت بدون اراده مردم و به عبارت دیگر انتخابات تشریفاتی و حضور مردم در انتخابات بینتیجه قلمداد میشد. اوج این تبلیغات ناامیدکننده را در یک سال منتهی به انتخابات 76 از سوی رسانههای بیگانه و بعضی رسانههای داخلی شاهد بودیم. اما پیروزی چشمگیر و خیرهکننده آقای خاتمی با کسب 20 میلیون رای، شرکت بسیار گسترده واجدین شرایط در این انتخابات و پذیرش نتیجه انتخاب مردم از سوی نظام حاکمیت و تمام نهادها پاسخ قاطع و باطلالسحر همه این تبلیغات مسموم شد.
حماسه دوم خرداد و تاثیر حضور مردم در صحنه موجی از امید و نشاط را در پی داشت. از جمله دستاوردهای مهم حماسه دوم خرداد فراگیر شدن گفتمان اصلاحطلبی و احیای برخی از ارزشهای فراموش شده یا کمرنگ شده انقلاب و قانون اساسی در حوزه حقوق اساسی مردم بود، بهگونهای که آثار آن بسیار فراتر از دوره هشت ساله ریاست جمهوری قرار دارد. این گفتمان هنوز هم دامنه در عرصه سیاسی و فرهنگی کشور نقشآفرین است. این گفتمان به طور مشخص موجب شکلگیری بسیاری از سمنها، تشکلهای مردم نهاد و شکلگیری جبهه اصلاحطلبی در کشور شد. همچنین شفافیت فضا و رقابت سالمتر جریانات سیاسی به ویژه دو جریان اصولگرا و اصلاحطلبی را در پی داشت.
ما همچنین در آستانه سالروز سوم خرداد که به آزادسازی خرمشهر منجر شد قرار داریم. فکر میکنید بین این دو رویداد تشابهی وجود دارد؟
به نظر من ارتباط وثیقی بین اهداف و آرمانهای دوم خرداد و سوم خرداد که به فتح خرمشهر انجامید و نقطه زرینی در دفاع مقدس ماست وجود دارد. هردو حماسه در دفاع از انقلاب، دفاع از جمهوری اسلامی ایران، دفاع از تمامیت ایران و مردم ایران بودند. نقطه مشترک هردوی آنها که از جمله عوامل ماندگاری آنها شده است حضور گسترده آگاهانه و عاشقانه عموم مردم و به خصوص نسل جوان است. اگر ما به صحنههای شکوهمند عملیات آزادسازی خرمشهر نگاه کنیم، مشاهده میکنیم که همان علاقه، شور و نشاط در سال 76 البته در صحنه سیاسی و انتخاباتی وجود داشت. پیروزی معجزهوار هر دو حماسه برخلاف همه محاسبات و پیشبینیهای عادی و مادی از دیگر نقاط مشترک این دو حماسه بود. هم پیروزی مردم ایران در آزادسازی خرمشهر آنقدر بزرگ و غیرمنتظره و معجزهوار بود که حضرت امام فرمودند خرمشهر را خدا آزاد کرد و هم پیروزی جناب آقای خاتمی و شکوه سیاسی به گونهای بود که همه تحلیلگران داخلی و خارجی را غافلگیر کرد.
فکر میکنید گفتمان اصلاحطلبی بعد از گذشت 22 سال هنوز تازگی را دارد؟
گفتمان اصلاحطلبی هیچگاه کهنه نخواهد شد. جامعه سالم و جامعه پرنشاط و پویا جامعهای است که هر روز فراتر از دیروز و نگاهش به آینده همواره نگاه بالنده و رو به شاخصهای مطلوبتر و بهتر باشد. طبعا لازمه چنین جامعه و حرکتی اصلاح روشها و برنامهها و استفاده از تجربیات است. گفتمان اصلاحطلبی تا دستیابی به قلههای رفیع اهداف بلند در حوزههای مختلف سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، آزادیهای مشروع و مدنی، کرامت انسانی گفتمان زنده و پویایی است، خود را بازسازی میکند و توقفبردار نیست.
بسیاری از تحلیلها حاکی از آن است که طی سالهای گذشته از سرمایه اجتماعی حکومت تا حدی کاسته شده است. طبیعتاً چنین وضعی دامن جریان اصلاحی را نیز میگیرد. اصلاحطلبان برای ترمیم سرمایه اجتماعی خود چه باید کنند؟
هر جریان زنده و فعال سیاسی باید بر اساس مقتضیات زمان و مکان خود را بهسازی و بازسازی کند. ما نمیتوانیم فقط بر اساس روشهای متعارف یا روشهایی که در یک مقطع موثر بودهاند تکیه کنیم. باید هر روز نوآوری داشته باشیم، به خصوص در شرایط جدید که ابزار رسانهای و فضای تبلیغاتی با گذشته متفاوت شده است؛ باید حضورمان جدیتر و پاسخگویی به مطالبات و شبهات بیشتر باشد. باید به جوانگرایی در سطوح مختلف توجه داشته باشیم. جوانگرایی از عواملی است که میتواند به ارتقای سرمایه اجتماعی کمک کند. به هر میزانی که ما مشارکت عمومی را گسترش دهیم و با مطالبات مردم صادقانه مواجه شویم سرمایه ارتقا پیدا میکند. البته مشکلات فراوانی نیز وجود داشته است.
ما در مقطعی با نوعی انسداد سیاسی در دولتهای نهم و دهم روبهرو شدیم. برخوردهای این دوره خیلی جای توجیه ندارد. مسائل و سرخوردگیهایی که در این دوره در طیفهایی از جامعه پیش آمد. به دنبال آن مشکلات اقتصادی و معیشتی که به دلایل مختلف گریبانگیر زندگی روزمره مردم شد. مطالبات دیگر مثل اشتغال جوانان، امید به آینده و فضای خاص زندگی آنها و همچنین جنگ روانی و اقتصادی که دشمنان علیه ما سامان دادهاند مجموعه عواملی است که ممکن است قدری بر سرمایه اجتماعی تاثیر گذاشته باشد. مجموعه این عوامل میتواند نگاه مردم به جریانات سیاسی اصلاحطلب، اصولگرا و یا چهرههای سیاسی را تغییر داده باشد. طبیعتاً باید با حضور صادقانه و مجدانه در عرصه سعی کنیم ارتباط را ترمیم و این سرمایه را بازسازی کنیم.
جریان اصلاحطلب و اصلاحطلبان در شرایط فعلی جنگ اقتصادی چه عملکردی میتوانند داشته باشند؟
شرایط کشور شرایطی نیست که فقط یک جریان سیاسی بتواند عهدهدار ترمیم آن باشد. ما در شرایط بسیار حساسی هستیم و همه جریانات سیاسی باید دست به دست هم دهند و با وحدت و انسجام ملی بر مشکلات فایق بیایند. نباید اجازه دهیم مثل گذشته سرمایهسوزی در کشور رخ دهد. همانطورکه در حماسه دوم خرداد وجود شخصیت فرهنگی، متین و نجیب آقای خاتمی در کانون این حماسه از عوامل ماندگاری آن شد، امروز هم این سرمایه و سرمایههای ملی دیگر میتواند برای گرهگشایی از کار کشور مورد استفاده قرار بگیرد. شخصیتی مثل آقای خاتمی در دوران ریاستجمهوری خود محبوبیت، مقبولیت و اعتباری در بین کشورهای اروپایی و سازمان ملل داشتند. ایشان توانستند گفت و گوی تمدنها را به ثبت برسانند. چرا در این ایام که باید ما دیپلماسی فعالتری داشته باشیم از ظرفیت ایشان برای همراه کردن کشورهای جهان با ایران و خنثیسازی توطئهها و تحریمها استفاده نمیکنیم؟ من مطمئن هستم که اگر در هر جای دیگری از جهان ظرفیتی مثل آقای خاتمی را داشتند در این شرایط حساس از او نهایت استفاده را میکردند. همچنین ما وقتی بررسی میکنیم میبینیم که تمام شاخصهای عمده مثلا در اقتصاد، مدیریت، روابط خارجی، سیاست داخلی و... در دوران مدیریت آقای خاتمی و دولت اصلاحات به گواهی همه کارشناسان و مراکز آماری کشور از دورانهای درخشان بوده است و اگر همان روش و روند ادامه پیدا میکرد ما تنشهایی که در خیلی از حوزهها مثل بحث تولید داخلی، رشد اقتصادی داریم را نداشتیم. این تجربیات پیشروی ما هستند و باید از آنها استفاده کنیم. فکر میکنم بعد از سالها، باید از اختلاف، نفرت و تقسیم جامعه به گروههای مختلف... دست بکشیم و از تمام ظرفیت کشور چه ظرفیت احزاب، گروهها و جریانات سیاسی و چه ظرفیتهای علمی و نخبگانی کشور استفاده کنیم تا بتوانیم از این مرحله حساس و دشوار به درستی عبور کنیم.